لب های تو مگر چقدر سنگ خورده است؟
لب های تو مگر چقدر سنگ خورده است؟

لب های تو مگر چه قدر سنگ خورده است قاری من چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده است اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین لحظه ی گودال نیستی بالای نیزه حال و هوایت عوض شده وقتی ز رو به رو به سرت می کنم نگاه احساس می کنم که نمایت عوض شده
شعر شماره یک لب های تو مگر چه قدر سنگ خورده است قاری من چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده است اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین لحظه ی گودال نیستی بالای نیزه حال و هوایت عوض شده وقتی ز رو به رو به سرت می کنم نگاه احساس می کنم که نمایت عوض شده جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها در روز چند مرتبه جایت عوض شده طرز نشستن مژه هایت به روی چشم ای نور چشم من به فدایت عوض شده ما بعد از این سپاه تو هستیم "یا حسین" جنگی دگر شده شهدایت عوض شده تو باز هم پیمبر در حال خدمتی با فرق این که شکل هدایت عوض شده |
شعر شماره دو جماعتی که به سر نیزه ها نظر دارند نشسته اند زمین تا که سنگ بردارند خدا به خیر کند -سنگ های بی احساس- برای کـودک مـان روی نی خطـر دارند ** بخوان دو آیه نگویند خارجی هستیم ز ایل و طایفه مان کوفیان خبر دارند؟! درست لعل لبت را نشانه می گیرند چقـدر سنـگ زن ماهـر و قـدر دارند ** دلم شکست، خدا لعنتت کند ای شمر نـگاه کـن هـمه ی دختـران پـدر دارند بس است گریه برای جراحت چشمت نگفته بودم عمو اشک ها ضرر دارند |
+ نوشته شده در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 10:51 توسط فردین اسلامی
|