فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یارانش با وفایش + جدول

فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یارانش با وفایش + جدول

افراد بسیاری در واقعه عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. گروهی عاشقانه از حریم ولایت دفاع کردند و دسته دیگر، سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

فارس، دهم محرم سال ۶۱ هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.

افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

«تکیه خبر» با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه کرده است که در جدول زیر ارائه می‌شود:

 

نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع) مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید

سنگی که میزبان سر امام‌حسین شد +عکس

مشهور است وقتی که اسرا و کاروان شام به این منطقه رسیدند، خانواده امام حسین (ع) اسیر شده بودند و سرهای مبارک در آن مکان مستقر شدند و سر مبارک امام حسین (ع) در سنگ مرتفعی قرار داده شد و یک قطره از خون پاک ایشان روی آن سنگ ریخته شد.
کد خبر: ۲۸۷۳۴۵
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۳
در «مشهد النقطه» شهر حلب که محل زیارت عاشقان اهل‌بیت است، سنگی است که سر مبارک امام‌حسین (ع) روی آن قرار داده شده و قطره خونی روی آن ریخته شد و مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند.

به گزارش فارس از دمشق، روایت شده که بعد از اتمام جنگ «طَف» در کربلا، کاروان ابن زیاد به همراه اسرای واقعه طف به سمت شام حرکت کرد و در امتداد رود فرات از سرزمین‌های مختلفی رد شدند تا اینکه به حلب رسیدند و سر مبارک امام حسین(ع) را در آن موضع قرار دادند و مدتی را آنجا توقف کردند.
تصویری از مقام «رأس‌الحسین» علیه‌السلام در مسجد النقطه واقع در حلب

نام این مکان اکنون در شهر حلب «مسجد النقطه» است.
سنگی که سر مبارک امام حسین (ع) روی آن قرار گرفت

در نزدیکی آن «مشهد النقطه» واقع در کوه جوشن است. مشهور است وقتی که اسرا و کاروان شام به این منطقه رسیدند، خانواده امام حسین (ع) اسیر شده بودند و سرهای مبارک در آن مکان مستقر شدند و سر مبارک امام حسین (ع) در سنگ مرتفعی قرار داده شد و یک قطره از خون پاک ایشان روی آن سنگ ریخته شد.

این‌قطره خون مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند تا اینکه «سیف الدوله الحمدانی» شام را فتح کرد و او را از مکان این قطره خون آگاه ساختند. پس بنایی برای آن ایجاد کردند.
سنگی که سر مبارک امام حسین (ع) بر روی آن قرار گرفت

جلالی گفته است: در مکه با مردی کهنسال از حلب آشنا شدم که نامش «شیخ عمار» بود و تاریخ مشهد النقطه را می‌دانست و خلاصه آن را اینچنین نقل کرد: سیف الدوله مشهد النقطه را بنا کرد که سنگی بود که سر مبارک امام حسین (ع) روی آن قرار داده شده بود و قطره خونی روی آن ریخته شده بود.

وقتی ترک‌ها آن را گرفتند آنجا را به ذخایر اسلحه تبدیل کردند و بعد خواستند این سنگ را به مسجد زکریا منتقل کنند اما هیچ جنبنده‌ای روی آن حرکت نمی کرد. پس آن را مسجد محسن بازگرداندند و اکنون این سنگ در نزد آن طفل در مشهد النقطه است.

نام های اهل بیت اثنا عشر در مکان مرتفع نوشته شده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلِّ على محمد المصطفى، و علی المرتضى، و فاطمة الزهراء ، و الحسن المجتبى، و الحسین الشهید، و علی بن الحسین زین العابدین، و محمد الباقر، و جعفر الصادق، و موسى الکاظم، و علی الرضا، و محمد الجواد، و علی الهادی، و الحسن العسکری، و الحجة صاحب الزمان علیهم السلام».

بر روی درب داخلی صحن نوشته شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم. مشهد مولای ما حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) در دوران عالم عادل و پادشاه اسلام و مسلمین «أبی المظفر الغازی بن الملک الناصر»، «یوسف بن أیوب»، «ناصر أمیر المؤمنین» در سال 572 هجری بنا شده است.

در سال 1337 هجری در هنگام ورود فرانسوی‌ها به حلب عده‌ای مردم و تخریب کنندگان وارد مشهد النقطه شده و ذخایر و اسلحه از آنجا ربودند و به هنگامی که می‌خواستند دینامیتی از آنجا بردارند، منفجر شد و بنیان مشهد النقطه تخریب شد و قسمتی از آن باقی ماند.

تربت کربلا هم امروز خون گریست +عکس

تربتی از امام حسین(ع) که در روز عاشورا به شکل خون در آمده و می گرید. ...
کد خبر: ۲۸۷۲۸۳
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۲
فضيلت و آثار و بركاتي كه براي تربت حسيني است، براي هيچ تربتي و قطعه‏‌اي از قطعات زمين نيست. خاك كربلا قطعه‏‌اي از بهشت است كه خداوند قادر متعال به واسطه قدرداني از يك فداكار در راه دين كه تمام هستي خود را فدا كرده، در آن خاك، بركت و فضيلت و شفا قرار داده است.

كربلايش قطعه‌‏اي از جنت است‏ باب نور و باب لطف و رحمت است‏


چرا تنها اين خاك داراي چنين ويژگي‌ها و آثار و بركات است؟

بايد گفت: هر چيزي كه در اين عالم، شرافت ظاهري و يا معنوي پيدا مي‏‌كند، يا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتي است، و يا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمي است كه به آن شرافت و بركت داده است.

در تربت كربلاي سيدالشهدا (ع) هر دو امر محقق شده است، زيرا خاك كربلا بنا بر رواياتي، هم شرافت ذاتي و خدا دادي، و هم امر عظيم و واقعه‏‌اي مهم در آنجا واقع گرديده كه آن شهادت حسين بن علي (ع) و ياران وفادارش است، لذا داراي فضيلت و آثاري خاص است.
آمده است كه چون بر قبر امام حسين (ع) آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گرديد، يكي از اعراب بني اسد آمد و از خاك قبضه قبضه برداشت و بوييد تا بر قبر حسين رسيد، و چون او را مي‏‌بوسيد گريه مي‏كرد و مي‌‏گفت: پدر و مادرم به فدايت، چه اندازه خوشبويي كه قبر و تربت تو چنين خوشبو است، سپس شروع كرد به سرودن: خواهند نهان سازند قبرش ز حبيبش‏ خوشبويي خاك قبر گرديده دليلش‏

آري خاك مزار حسين (ع) سرمه چشم عاشقان و شيفتگانش بوده و ايشان را مجنون وار به سوي خود مي‌‏كشاند.

آثار و بركاتي كه مي‌توان براي تربت پاك حسيني برشمرد عبارتنداز:

1- تأثير تماس اعضاي بدن با تربت

يكي از آثار و بركات تربت سيدالشهدا (ع) اين است كه متبرك نمودن بدن و صورت با آن تربت شريف تأثير معنوي زيادي بر انسان خواهد گذاشت، از اين رو از بعضي بزرگان دين و امامان معصوم نقل شده كه بعد از نماز ، بدن و صورت خويش را با مهر كربلا متبرك مي كنند. و نيز دستور داده‏اند كه قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسيده و با اعضاي بدن تماس داده شود.

امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسين (ع) را شفاي هر درد، و ايمني از هر خوفي قرار داده است؛ پس هرگاه يكي از شما خواست از آن خاك تناول كند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر ساير اعضاي بدنش تماس دهد...» (1)

2- سجده بر تربت


يكي ديگر از بركات و آثار خاك مزار امام حسين (ع) اين است كه سجده بر آن تربت پاك حجابهاي ظلماني را كنار زده و در توجه حق تعالي به نمازگزار مؤثر است. امام صادق (ع) در اين باره مي‏فرمايد: «همانا سجود بر تربت حسين (ع) حجابهاي هفتگانه را پاره مي كند»(2)

لازم به ذكر است كه مراد از «حجاب» در كتاب و سنت، همان حجاب‌هايي است كه بين بنده و خالق حايل شده و او را از شهود خداوند محجوب مي سازد كه در مرحله اول، حجاب‌هاي ظلماني و در مرحله دوم ، حجابهاي نوراني بر طرف مي‏شود اما مراد از حجابهاي هفتگانه، ظاهراً حجابهاي ظلماني است . سجده بر تربت حضرت سيدالشهدا(ع) اين خاصيت را دارد كه در صورت معرفت به حق حضرت و ولايت او، حجابها را دريده و راهگشاي وصول به كمالات انساني باشد.

سجده بر خاك سركوي تو آرند خلايق‏ جان فداي تو كه هم قبله و هم قبله نمايي‏

و اما در خصوص اينكه در ميان شيعه معمول است از خاك مقدس كربلا يعني تربت كنار قبر سيدالشهدا (ع) خاك برداشته و با آن مهر درست كرده و غالباً در نماز، به آن سجده مي‏كنند بدين خاطر است كه از خاك زمين بوده و به تمامي خاكها مي‏توان سجده كرد، و از طرفي خاك كربلا به لحاظ شهادت امام حسين (ع) و ياران باوفايش شرافت پيدا كرده است ، به طوري كه اهل بيت (ع) نيز به ما فرموده‏اند در هر نمازي كه سجده بر تربت كربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول مي‏‌كند. چنانكه حضرت صادق (ع) از خاك كربلا درون كيسه‏اي ريخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن كيسه را باز مي‏كرد و بر آن سجده مي‏نمود.

3- شفا يافتن

از جمله آثار و بركات قطعي تربت پاك سيدالشهدا (ع) شفا بودن آن براي دردهاو آلام انسان است. رواياتي كه دلالت بر اين امر دارند به سه دسته تقسيم مي‏شوند:

دسته اول: رواياتي است كه شفا بودن را براي تربتي كه از خود قبر شريف برداشته شود مخصوص كرده است ، چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «به درستي كه نزد سر حسين (ع) تربت سرخي است كه شفاي هر دردي غير از مرگ مي باشد» (3)

دسته دوم: رواياتي است كه با تعبيرات مختلف توسعه‏اي از بيست ذراع تا پنج فرسخ و يا ده ميل را براي آن قائل است. چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «حريم مزار حسين (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4)

دسته سوم: رواياتي است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده‏اند . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «خاك مزار امام حسين (ع) براي هر دردي شفاست». (5)

تا شفا بخشد روان و جسم هر بيمار را در حريم وصل خود خاك شفا دارد حسين‏

و نيز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گل مزار حسين (ع) ، بدرستي كه در آن شفاي هر درد و امنيت از هر ترسي است» (6)

حكايت: عالم زاهد پرهيزگار حجةالاسلام و المسلمين مرحوم آقاي حاج شيخ محمد حسن عالم نجف آبادي قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعيت مرحوم آية الله آخوندي خراساني (ره) كه در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم مريض شدم و اين بيماري مدتي طول كشيد و پرستاري مرا بعضي از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندي بيماري من به قدري شديد شد كه اطبا از شفا يافتنم مأيوس شدند و ديگر براي معالجه‏ام نيامدند، و من در حال تب شديد گاهي بيهوش مي‏شدم و گاهي به هوش مي آمدم.

يكي از رفقا كه مرا پرستاري مي‏كرد شنيده بود كه عالم زاهد مرحوم آية الله آقاي حاج علي محمد نجف آبادي قدس سره مقداري از تربت اصلي حضرت سيدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وي خواسته بود كه قدري از آن تربت را بدهد كه به من بخورانند تا شفا يابم. ايشان فرموده بود : من به قدر يك عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام كه بعد از مرگم در كفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا كه ما از همه جا مأيوس شده و به شما پناه آورده‏ايم شما هم از دادن تربت خودداري مي‏كنيد؟ اين بيمار در حال احتضار است و مي‏ميرد.

مرحوم آية الله آقاي حاج علي محمد، دلش به حال بيمار سوخته و قدري از آن تربت كه از جان خودش عزيزترش مي داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصي كه وارد شده در آب حل كرده و به حلق من ريخته بودند . من كه در حال بيهوشي به سر مي‏بردم ، ناگهان چشمان خود را باز كرده و ديدم رفقا اطراف بسترم نشسته‏اند ، خوب دقيق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را كه به حلقم ريخته بودند برايم شرح دادند.

كم كم در خود احساس نيرو و نشاط كردم و حركتي به خود داده نشستم ، ديدم نشاط بيشتري دارم برخاستم و ايستادم ، و چون يقين كردم كه به بركت ترتبت مقدس امام حسين (ع) شفا يافتم حال خوشي پيدا كردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش مي كنم كه از حجره بيرون برويد، چون مي‏خواهم زيارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بيرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشي كه قابل و صف كردن نيست مشغول خواندن زيارت حضرت سيدالشهدا (ع) شدم » (7)

آري ، شفاي بيماران به وسيله تربت آن حضرت يكي از بركاتي است كه خداوند متعال در عوض شهادت امام حسين (ع) به وي عطا فرموده است .

تربتت راز شفاي همه درد است حسين تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبيب‏

4- تأثير كام برداشتن اطفال با تربت

كام برداشتن اطفال با تربت امام حسين (ع) موجب ايمني كودك مي شود چنانكه امام صادق (ع) فرمود:

«كام فرزندانتان را با تربت حسين (ع) باز كنيد كه آن امان است » (8)

5- تأثير تربت حسين، همراه جنازه


صاحب كتاب «مدارك الاحكام» مي نويسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاينه‏اي بود، بچه‏هايي كه از زنا بدنيا مي آورد در تنور مي‏انداخت و مي‏سوزانيد. وقتي كه مرد، پس از غسل و كفن او را به خاك سپردند، اما زمين جنازه‌‏اش را بيرون انداخت. جاي ديگر او را دفن كردند باز زمين او را نپذيرفت تا سه مرتبه، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسك شد: اي پسر پيغمبر به فريادم برس.

فرمود: كارش چه بود؟ عرض كردند زنا و سوزاندن بچه‌‏هاي حرامزاده. فرمود: هيچ مخلوقي حق ندارد مخلوقي را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض كرد حالا چه كنم؟ فرمود: مقداري از تربت حسين (ع) با او در قبر بگذاريد. تربت حسين (ع) امان است. همراهش گذاشتند زمين او را پذيرفت.

در توقيع مبارك حضرت حجة بن الحسن (عج) نيز اذن داده شده است . يكي از شيعيان به حضرت (در زمان غيبت صغري توسط نايب خاص حضرت ) مي‏نويسد: آيا جايز است ما تربت حسين (ع) را با ميت در قبر بگذاريم، يا با تربت حسين روي كفن بنويسيم؟

حضرت در پاسخ مرقوم مي‏فرمايند: هر دو كار پسنديده است . البته بايد رعايت احترام تربت بشود . مهر يا تربت، مقابل يا زير صورت ميت باشد ، بلكه به بركت خاك قبر حسين (ع) قبر ميت محل امني از هر بلا و آفت و عذابي گردد (9)

6- تسبيح تربت


از حضرت صاحب الزمان (عج) روايت شده كه فرمود: «هر كس تسبيح تربت امام حسين (ع) را در دست گيرد و ذكر را فراموش كند، ثواب ذكر براي او نوشته مي‏شود». (10)

و امام صادق فرمود: «يك ذكر يا استغفار كه با تسبيح تربت حسين (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذكر كه با چيز ديگر گفته شود»(11)

------------------------------
پي نوشتها:


1- وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 4 ص 1033
2- كافي، مرحوم كليني، ج 4 ص 588
3- كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 272
4- مكارم الاخلاق، طبرسي، ج 1 ص 360
5- كافي، مرحوم كليني، ج 1 ص 360
6- تهذيب الاحكام، شيخ طوسي، ج 6 ص 74
7- نقل از كتاب سيد الشهدا آيت الله شهيد دستغيب، ص 166
8- وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 4 ص 1033
9- وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 4 ص 1033
10- بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 44 ص 280
11- نقل از كتاب درسي كه حسين (ع ) به ما آموخت شهيد هاشمي نژاد، ص 45

تصاویر: عزاداری در حرم سیدالشهدا (ع)

عزاداران و سوگواران حسینی با حضور گسترده و بی‌نظیر خود در شهر کربلای معلی در روز عاشورا حسینی در رثای آن حضرت خون گریستند. ...
کد خبر: ۲۸۷۳۰۳
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۰
عزاداران و سوگواران حسینی با حضور گسترده و بی‌نظیر خود در شهر کربلای معلی در روز عاشورا حسینی در رثای آن حضرت خون گریستند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج از کربلای معلی، مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) پیش از ظهر امروز در شهر کربلای معلی با شکوه خاصی برگزار شد و بسیاری از شیعیان از دور و نزدیک خود را به این شهر رسانده بودند تا در حرم آن حضرت این روز بزرگ را زنده نگه دارند.

سوگواران حسینی همزمان با روز عاشورا به جای صاحب شهیدان و یاران با وفایش، هنگام اذان ظهر در صفوف بهم فشرده نماز ظهر عاشورا را به جماعت اقامه کردند.
این مراسم معنوی در بارگاه ملکوتی حضرت سیدالشهدا شکوه خاصی بخشیده بود.

شام غریبان حسینی در محضر رهبر معظم انقلاب



تاريخ انتشار : 6 آذر 1391 کد خبر : 69644



در شام غریبان حضرت اباعبد الله الحسین (ع)، مراسم سوگواری و عزاداری سیّد و سالار کربلا و اصحاب با وفای ایشان امشب در حسینیه امام خمینی (ره) با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد.

 

 

 

وقتی شمر برای امام حسین گریست

وقتی شمر برای امام حسین گریست


تاريخ انتشار : 5 آذر 1391 کد خبر : 69632



پیشکسوت تعزیه کشور با بیان اینکه 73 سال در تعزیه نقش‌آفرینی کرده است، گفت: همه دوران تعزیه پر از خاطره، احساس و سرشار از ارادت به آقا امام حسین (ع) است.
به گزارش شمال نیوز به نقل از فارس، بهرام رضایی در گفت و گویی، اظهار داشت: مردم آبپخش و روستای چم‌درواهی همواره عاشق امام حسین (ع) و یاران باوفایش هستند و در مراسم‌های عزاداری با شور و حال معنوی حاضرند.

وی افزود: مراسم سنتی تعزیه در گذشته در دشتستان و در شهرها و روستاهای مختلف این شهرستان به ویژه در چم‌درواهی، درودگاه، زیارت و چهاربرج با حضور گسترده مردم برگزار می‌شده است.

این پیشکسوت تعزیه کشور با بیان اینکه از 10 ‌سالگی بازی در تعزیه را آغاز کردم، خاطرنشان کرد: نخستین نقشی که بازی کردم به دلیل کمی سن، نقش عبدالله فرزند امام حسن (ع) بود که از 10 سالگی تا حدود 15 سالگی آن را بازی کردم.

رضایی تصریح کرد: تاکنون علاوه بر بازی در نقش عبدالله (ع) در نقش‌های امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) نیز ایفای نقش کرده‌ام.

وی اضافه کرد: از 20 سالگی در نقش امام سجاد (ع) و به عنوان عابد بیمار در تعزیه ایفای نقش و انجام وظیفه کرده‌ام و امسال بیش از 73 سال است که در تعزیه افتخار حضور دارم.

این پیشکسوت تعزیه ادامه داد: بازی کردن در تعزیه امام حسین (ع) بسیار مقدس است و بازیگران تعزیه نزد مردم از قداست بسیار زیادی برخوردار هستند، به‌ گونه‌ای که اگر مردم نذر و یا حاجتی داشته باشند به نیت تعزیه‌خوانان این نذر را انجام می‌دهند و وقتی که حاجتشان برآورده شد، تمام بازیگران تعزیه و اهالی محل را دعوت کرده و با غذای نذری از آنها پذیرایی می‌کنند.

وی همچنین با بیان خاطرات به ‌یاد ماندنی از 73 سال نقش‌آفرینی در تعزیه گفت: همه دوران تعزیه پر از خاطره بوده و پر از احساس و سرشار از ارادت به آقا امام حسین (ع) است و بیشتر بازیگران تعزیه در زمان بازی نمی‌توانند اشک خود را نسبت به مظلومیت امام حسین (ع) پنهان کنند.

*وقتی شمر برای امام حسین(ع) گریه کرد

این بازیگر قدیمی تعزیه ادامه داد: مرحوم محمد برزی که در نقش شمر ذی‌الجوشن در تعزیه چم‌درواهی بازی می‌کرد، هنگام به شهادت رساندن حضرت امام حسین (ع)، آنچنان گریه می‌کرد که موجب توقف تعزیه می‌شد و مردم در هنگام اجرای تعزیه گویی که در جلوی رویشان دارند سر امام حسین (ع) را به طور واقعی از بدن جدا می‌کنند، به گونه‌ای متاثر می‌شدند که باور کردنی نیست و این نشان‌دهنده عشق مردم به آل محمد (ص) است.

رضایی اظهار داشت: برادر بزرگوارم مرحوم حاج حسین رضایی که از علمای بزرگ شهرستان دشتستان است به ایفای نقش امام حسین (ع) می‌پرداخت و آنچنان معنویت داشت و چنان تاثیرگذار بازی می‌کرد که چند ماه بعد از تعزیه نیز هنوز قداست امام حسین (ع) را در چهره‌اش مشاهده می‌کردیم و مورد احترام ویژه تمام مردم منطقه قرار داشت.

وی گفت: امروز مسئولان باید در راستای گسترش فرهنگ معنویت و ارزشی اهتمام ورزند و نسل جوان را با اهداف قیام عاشورا آشنا کنند.

 

(تصاویر) شب تاسوعا در محضر رهبر انقلاب

(تصاویر) شب تاسوعا در محضر رهبر انقلاب


تاريخ انتشار : 5 آذر 1391 کد خبر : 69622



شمال نيوز-در شب تاسوعای حسینی، دومین شب مراسم سوگواری حضرت سید الشهدا علیه السلام امشب(جمعه) در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.

در این مراسم كه هزاران نفر از اقشار مختلف مردم حضور داشتند، ابعاد حادثه عظیم عاشورا از سوی حجت الاسلام و المسلمین سیّداحمد خاتمی تبیین شد.

در این مراسم همچنین آقایان مرتضی طاهری و محمود كریمی به ذكر مصیبت حضرت امام حسین(ع) و اصحاب ایشان پرداختند. مراسم عزاداری در حسینیه امام خمینی(ره) تا دوشنبه ششم آذر- یازدهم محرم ادامه خواهد داشت./210



















امام حسین(ع) بعد از شهادت به دخترش چه فرمود

امام حسین(ع) بعد از شهادت به دخترش چه فرمود


تاريخ انتشار : 6 آذر 1391 کد خبر : 69652



سکینه دختر بزرگوار امام حسین(ع) که در علم و معرفت، ادب، توجه به حق از نوادر روزگار بود مورد توجه خاص حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بود، نام اصلی او را آمنه، امینه یا امامه هم نوشته‌اند در ماجرای کربلا حضور داشت و از نزدیک شاهد شهادت پدر، برادران و اقوام و یاران خویش بود.
 
روز عاشورا، چون امام حسین(ع) هنگام وداع با اطفال و زنان، دید که دخترش سکینه از زنان کنار گرفته و در حال گریستن است به او فرمود: «سیطول بعدی یا سکینه فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی»، سکینه جان: بدان پس از من، آنگاه که مرگ گرفتارم ساخته، گریه تو، طولانی خواهد بود تا جان در بدن دارم، مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان، ای بهترین بانوان! هر زمان که کشته شدم تو از هر کس دیگر، به سوگواری من سزاوارتری.[۱]
 
بعد از شهادت امام حسین(ع) وقتی که اهل‌بیت(ع) آن حضرت را به اسارت گرفتند و موقع حرکت کاروان به سوی کوفه به دستور عمر سعد کاروان را از قتلگاه عبور دادند که اهل‌بیت پیامبر اکرم(ص) وقتی عزیزان خود را با وضعی دردآور و آغشته به خون دیدند از کجاوه ها پیاده شده هر کدام در کنار جنازه عزیزی به نوحه و سوگواری پرداخت.
 
در برخی از منابع و مقاتل نقل شده است که سکینه دختر امام حسین(ع) کنار پیکر بی‌سر پدرش آمد و ابتدا نشناخت بعد از آنکه فهمید جنازه پدرش است، سخت گریست و جنازه را در آغوش گرفت و از شدت گریه حالت غش به وی روی داد و شنید صدایی می‌گوید: «شیعتی ما ان شربتم ماء عذب فاذکرونی او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی»[۲]
 
یعنی؛ شیعیانم وقتی آب گوارا نوشیدند، مرا یاد کنید و چون از غریبی یا شهیدی یاد شد، مرا نوحه کنید.
 
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره این روایت، چنین می‌گوید: کفعمی در مصباح نقل می‌کند: حضرت سکینه وقتی در قتلگاه پدر را شناخت، بدن او را در آغوش گرفت و از شدت اندوه، غش کرد. و در عالم غشوه شنید، پدرش می‌فرماید: ای شیعیان من! هرگاه آب خوش و گوارا نوشیدید، از لب تشنه من یاد کنید و هرگاه درباره غریب و شهیدی سخنی شنیدید، به یاد غربت و شهادت من گریه کنید، من نبیره پیامبری هستم که بدون گناه مرا کشتند و بعد از کشتن از روی عمد بدنم را پایمال سم ستوران قرار دادند و کوبیدند، ای کاش در روز عاشورا همه بودید و می‌دیدید که چگونه برای کودکم از دشمن آب گرفتم، کودکم را به جای آب، با خون تیر ظلم سیراب کردند…».[۳]
 
آری، شهادت امام حسین(ع) و یارانش با تشنگی، چنان داغ و غم سنگینی بر دل‌های مؤمنان نهاد که تا قیامت سزاوار است با دیدن هر آب گوارایی و یا نوشیدن هر آب و شربتی گوارا، از لب‌های عطشان آن حضرت یاد شود، چرا که آب، یادآور آن عاشورای عطش ریز و آن لب‌های تشنه عاشوراییان شهید است.
 
امام صادق(ع) فرمود: من هرگز آب سرد ننوشم مگر آنکه حسین بن علی را به یاد می‌آورم و نیز فرمود: هر که آب بنوشد و حسین(ع) را یاد و قاتل او را لعن کند، برای او هزار نیکی نوشته می‌شود و هزار گناه از او محو می‌شود.[۴]
 
بنابراین این روایت هم می‌تواند تأییدی بر آنچه که از سکینه بنت الحسین نقل شده باشد.
 
*معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
 
۱ـ فرهنگ عاشورا، جواد محدثی.
 
۲ـ وسائل المحبین، محمد حسین شریعتمداری.
 
۳ـ فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، علی مؤیدی.
 
*پی‌نوشت‌ها:
 
[۱]. ابو مخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (ع)، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۳۹۸ش، ص۱۹۴٫
 
[۲]. طریحی، فخر الدین، المنتخب، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۳ق، ۳۰۷٫
 
[۳]. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، قم، انتشارات رضی، ۱۴۰۵ق، ص۷۴۱، این مطلب، هم چنین در منابع معالمی السبطین، ج۲، ص۵۵، ریا حسین الشریعه، ج۳، ص۲۷۵ آمده است، و خصایص الحسینیه، ص۹۹٫
 
[۴]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص

 

تصاویری نادر از کربلای معلی یک قرن پیش

تصاویری نادر از کربلای معلی یک قرن پیش


تاريخ انتشار : 6 آذر 1391 کد خبر : 69641



شمال نيوز-ماه محرم بار دیگر از راه رسید تا ثابت کند که عاشورا حادثه‌ای نبود که با گذر سال‌ها و ماه‌ها و روزها از یادها برود.

تصاویری که مشاهده می‌کنید، تصاویری نادر از کربلای معلی، بارگاه مطهر حضرت سید الشهدا (ع) و قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس (ع) در سال 1910 میلادی یعنی یک قرن پیش است./210

کربلا ضریح حضرت ابا الفضل العباس، قمر بنی هاشم

 

کربلا منطقه مخیم

 

کربلا حرم مطهر حضرت ابا الفضل العباس، قمر بنی هاشم پیش از تذهیب

 

کربلا نهر علقمه زیر مزار حضرت ابا الفضل العباس، قمر بنی هاشم

 

 

تصویری بسیار نادر از مزار مظهر حضرت ابا الفضل العباس، قمر بنی هاشم در 20 پایی زیر ضریح مبارک

 

 

کربلا سال 1810 میلادی

 

کربلا دروازه القبله بارگاه سید الشهدا

 

کربلا بارگاه سید الشهدا با سه مناره

 

کربلا بارگاه سید الشهدا

 

کربلا دروازه القبله بارگاه حضرت ابا الفضل

 

 

کربلا بارگاه حضرت ابا الفضل العباس

 

 

   
 

11 معضل مداحی؛ از سبک های مبتذل تا ...


۱۴:۰۳
وظیفه­ مداحان ارزشمند این است که سره را از ناسره معرفی کنند و اجازه گستاخی و مسموم کردن فضای معنوی مجالس را به جهال ندهند. آیا نسل شیفته اهل ­بیت(ع) باید با این ترانه های طاغوتی با مکتب آل­الله(ع)، خو بگیرند؟!

به گزارش مهر در ارتباط با مداحی و روضه­ خوانی که هویت شیعه، به همین عزاداری­ها و اشک­­ها و مصیبت­ خوانی ها گره می‌خورد، علاوه بر مطالب گفته شده در خصوص معضلات تبلیغ (در  بندهای 1 تا 18)، چند وجه دیگر نیز قابل طرح است:

1-  طالب ازدحام جمعیت ­بودن
شهید مطهری (ره) می­فرماید: «غالب بانیان و روضه­ خوان­ها دنبال دو چیز هستند: اول؛ کثرت جمعیت، دوم: شور و واویلا به پا کردن. مگر می­خواهیم سان ببینیم؟ مگر می­خواهیم رژه برویم.»

گاهی با تفاخر بیان می­شود که فلان مجلس دو هزار نفر را اطعام کرد: «کَمْ مِنْ فِئةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئةٍ کَثیَرةٍ (بسا گروه اندکی بر جمع بسیاری غالب می­شوند. سوره بقره، آیه­ 246)»، جمعیت در تقبل اعمال و تقرب به خدا چه اندازه ملاک است؟ اصلاً هدف چیست؟ یا گفته می­شود فلانی یخش نگرفت! (کنایه از عدم توانائی وی در منقلب کردن مجلس). توقع شور و کربلا به پا کردن به هر قیمتی که ارزش ندارد. به قول استاد مطهری (ره): «از راه قصابی کردن مردم اگر یک دریا هم اشک بگیرند و داد بکشند، فائده­ای ندارد، انتظاری که برای کربلا شدن داریم، خودش دروغ­ساز است.»

2- اصوات و اشعار ناموزون و سبک­های مبتذل
هنوز شعار «هدف وسیله را مباح می­کند» در عرصه­ دین­داری قربانی می­گیرد و ما خوابیم! مرحوم سیدجمال­الدین اسدآبادی رساله­ ای به فارسی درباره اصلاح رفتارهای مسلمین دارد که در آن ریشه­ بدعت، سیر تاریخی آن و منافات آن با اسلام، مشروحاً بیان گردیده است. تلاش او بر این بوده است که مسلمانان را عمیقاً مؤمن کند، چرا که اسلام قادر است به عنوان یک دین، مسلمانان را نجات دهد و به استبداد و استعمار فرهنگی و نظامی پایان دهد. این ما هستیم که بدون شناخت دقیق اسلام و منزلت اهل­بیت(ع)، آب به آسیاب دشمن می­ریزیم.

شهید مطهری (ره) در باب شبیه­ خوانی می­فرماید: «شبیه­ خوانی ما شکل مدرنش، نمایش ­هایی است که برای عرفا و فلاسفه می گیرند. مجلس سَماع با چهار رقاصه و مطرب! که آنچه سرشان نمی­شود معانی عرفانی است. یک مجلس شهوت­رانی می­شود شأن مولوی!»

عبارات موهن و مخرب (چشات ­مه و ملیحه! آخر از عشق خودت کار می­دی دستم! عاشق ودیوونتم!...) با اصوات و الحان غربی و سبک­های مفسده انگیز، ظاهراً به نام امام­حسین(علیه السلام) است و باطناً به کام دشمنان آن امام شهید!

خانم جلسه­ ای به بهانه «یَفرَحُون بِفَرَحِنا (شیعیان، در شادی ما شادند)» با چند قلم آرایش و لباس آن چنانی، دایره به دست، چنان اُرجوزه می­خواند انگار نه اینکه چشم­های صدها دختر، بناست از او الگو بگیرند. مصیبت اینجاست که سی ­دی آقایان در شمارگان وسیع پخش می­شود و حتی مداحان شهرستانی هم ناآگاهانه از این روش­ها تقلید می­کنند. وظیفه­ مداحان ارزشمند این است که سره را از ناسره معرفی کنند و اجازه گستاخی و مسموم کردن فضای معنوی مجالس را به جهال ندهند. آیا نسل شیفته اهل­بیت(ع)، باید با این ترانه­ های طاغوتی با مکتب آل­الله(ع)، خو بگیرند؟

حافظ اگر قدم نهی در ره خاندان به صدق                 بدرقه­ ی رهت شود همت شحنه­ ی نجف

3- توهم پردازی
بحمدالله اشعار متقن و واقع­گرا کم نیست. شاعر و روضه­ خوان با ورود به فضای ذهن مستمع، باید به دنبال مفهوم‌سازی مبتنی برحقیقت و مقتل باشد، نه انتقال پرورده تصور و ذهن خود. 

ویل دورانت در جائی می­گوید: «هیچ دینی به اندازه­ی اسلام، پیروان خود را به عقلانیت و علم و تجهیز و تقویت بنیادین توصیـه نمی­کند.»، اما در جای دیگر می­گوید: «هیچ تمدنی از لحاظ اوهام و خرافات به پای تمدن بابلی نمی­رسد.«

شهید مطهری (ره) می­فرماید: «هراندازه خیال­بافی شود و از جن و خواب و دستورهای خصوصی و ... گفته شود، نهضت حسینی بی­ مصرف می­شود.» اگر به جای تعقّل در شعر و فراگیری آدابِ آن، تابع این احساس باشیم که مردم این‌گونه می­ پسندند و نباید آسایش مردم را برهم زد، نتیجه این می­شود که زمینه­ ی رشد عقیده­ های بی­ اساس فراهم گردد.

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بِنه            چون ندیـــدند حقیقت ره افســانه زدند

 4ـ  تحقیرغیرعمد شخصیت معصومین (ع) در اشعار و مطالب من درآوردی
توهم­ پردازی و واقعیت­ گریزی، یکی از محصولاتش، عدم تبیین صحیح جایگاه مقدس ائمه (ع) است. نقل­های ما باید علاوه بر ارضای سطوح متوسط و داخلی، فرا مذهبی بوده و اقناع غیرمریدان را هم به دنبال داشته باشد. دو بیتی­ها و مصراع ­هائی که با تاریخ و مقتل و سرشت والای اهل­بیت­ (ع) سازگاری ندارد، مرتب خوانده می­شود.

آید به جهــان اگر حسیـــن دگری                          هیهــــات برادری چو عبـاس آیـــد

 حضرت عباس (ع) را بالا می­بریم یا معاذالله امام­حسین(ع) را پائین می­آوریم؟ قدح به شرح ادب گیر...

5- اهمیت افراطی به بعد رثاء و مصیبت
مرحوم شوشتری آورده که روز عاشورا، سیدالشهدا (ع) به حدی از سپاه دشمن کشت: «حتّی بانَ مِنْهُم النُقصان ـ تا اینکه کاستی در جمع سپاه آشـکار گردید)، البـته که همه­ ما به عظمت و شدت مصیبـت واقفیم: «مُصیبَةً ما اَعْظَمَها.... » اما حسیـنِ قتل­گاه، همان حسیـن رزم­گاهِ جمل، صفین و نهروان است. عباس مقطوع‌الیــدین، همان رزمنده جـسور صفین اسـت که داغ شش پسر را بر دل پـدر و داغ آن پدر را بر دل معاویه گذاشت.

شما ببینید شخصیتی چون حضرت علی­اکبر (ع) با آن همه مصائب و وداع جانسوز و با آن بصیرت مثال­زدنی، وقتی از پدر بزرگوار خود شنید که همه یاران در کربلا شهید خواهند شد، عرض کرد: «اِذن لانُبالی بِالموت (پس هیچ باکی از مرگ نداریم)» آن حضرت در روز عاشورا چنان حماسه آفرید که دشمن چون روباه از مقابل او فرار می­کرد و در بعضی نقل­ها بیان شده که تا 180 نفر به دست او کشته شدند.

 ظاهراً ما مظلومیت را مترادف با زمین­گیر شدن و ضعف می­دانیم، در حالی که به قول استاد مطهری (ره): «می‌گویند حسین بی­تقصیر کشته شد، خُب روزی 1000 نفر بی­تقصیر نفله می­شـوند. نفلـه­شدن یک آدم بی‌چاره­ بی­دست و پایِ مظلوم که دیگر گریه ندارد! باید پرتوئی از روح قهرمان (حسین) در روح شما ایجاد شود. ما نمایشگر قهرمانی­های جنایت­کارانه­ پسر معاویه و پسر سعد هستیم!»

با مهمل گذاشتن بُعد حماسی عاشورا، کم­کم از افتخارات نامی و صلابت در رفتار، فاصله می­گیریم.

6- غراق در مدح، و غلو در شخصیت ائمه(ع)

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشـش باد           ورنه اندیشــه­ ی این کار فراموشـش باد

7- حلقه­ مرید و مرادی
طی کیلومترها راه برای یک روضه، با انگیزه­ حب اهل­بیت­(ع)، حُسن است، اما مریدداری و خدای نخواسته ورود به عرصه­ تملق، نه شأن مداح است و نه مستمع. مریدان گاهی چنان تسلیم­ هستند که حتی جرأت انتقاد و نهی از منکر از اشتباهات روضه خوان را به خود نمی­دهند.

8- سخنرانی مداح
در بخش تبلیغ گفته شد که ورود به عرصه­ های غیرتخصصی حتی با نیت خیرخواهانه می­تواند مضر باشد. همه ما به وعظ و نصیحت نیاز داریم، اما وسط روضه یا دعاء، اظهارنظرهای غیرکارشناسی و سطحی نسبت به تحولات اجتماعی یا سیاسی می­شود. به چه منظور و توسط چه کسانی است؟ این موضوع نیاز به تامل دارد. نباید از ارادت قلبی مردم به جلسات، برای اغراض نه چندان خدائی، بهره برداری کرد. بعضی مداحان در مجالس عزاداری الفاظ خلاف اخلاق بیان می‌کنند. آیا در این افراد احساس مسئولیت فوران کرده است یا مردم را در تحلیل اوضاع نابالغ می­دانند؟

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند                      نه هر که آینــه سازد سکنــدری داند

9- پوشش نامناسب
کُونُوا لَنا زَیْناً... (برای ما اهل­بیت (ع)، زینت باشید). همچنان که آداب و گفتار ما معرف آئین ماست، ظاهر غیراسلامی، به هر بهانه و توجیهی، مخرب و زیانبار است. به صرف اینکه چون جوانانِ گنهکار از قیافه­ های مذهبی خوششان نمی­آید و باید به آنها نزدیک شد، آیا تراشیدن صورت و استفاده از گردن­بند طلا و زلف زنانه برای جذب آنها جایز است؟ نباید به خاطر عمل مستحب، مرتکب حرام شویم.

10- به کاربردن کلمات دون­مایه و سخیف
همه­ ی ما بارها شنیده یا دیده­ایم در بعض مجالس، اسامی و اوصافی نظیر سگ، کلب­الرقیه، ناخدا حسـین، موج­الحسین، مجانیـن الحسین نوشته یا گفته می­شود که یقیناً مرضیّ آل­ الله (ع) نیست، تا چه رسد به رضایت خدا .کار به جائـی رسیده است که بیخردانه قلاده به گردن انداختـه و صدای... در می­آورنـد. حماقت تا کجا!

آیت ­الله­ العظمی تبریزی (ره) از دست یکی از همین جهال، روی منبر گریه کرد و فرمود: «می­گویند من سگ امام­ حسینم، اباعبدالله مثل حبیب و مسلم می­خواهد عارف به دین و به معنای حقیقی انسان» عده­ای نه تابع نقل و حدیث و فتوا هستند و نه عقل.

به کاربردن الفاظ و نسبت­های مؤهن به خود و اهل­بیت(ع)، صرف­نظر از تخدیر و بی­مایه کردن مجالس، بازتاب بسیار منفی در رسانه­های دشمن دارد. رادیو فردا با خوشحالی، از آسیب­های وارده به مداحی دفاع کرده و می­گوید: «اگر تا پیش از این مداحان همواره از پیشوایان دینی با القابی چون حضرت، امام و... یاد می‌کردند، استفاده از زبان عامیــانه به آن­ها این امکان را داده که درباره­ی نخستین امام شیعیان می­گویند: بگو علی و با زندگی صفا کن! این رادیو حرف­های سخیف برخی را از عامل جذب مردم معرفی می­­کند، اصطلاحاتی چون: میِ، دیوونه، سگ، خوشگله، مردونگی...«

مناسب است ما ضمن تدوین روضه­ های مستند و آموزش مداحی و آداب عزاداری، به دنبال برطرف کردن ضعف خود در فرهنگ گفتگو باشیم و با انتقاد در فضای دوستانه، از تخلف در عرصه ی مذهبی جلوگیری کنیم.

11- آلودگی اخلاقی 
جمله­ زیبایی از علامه طباطبائی (ره) نقل شده که : «ما کاری مهم­تر از تهذیب نفس نداریم.» کلیه­ کسانی که با دین و اخلاق و معنویت مردم سرو کار دارند از واعظ گرفته تا مداح، بانی، معلم و..، بیشتر از سایرین به منابر معرفتی و توصیه ­های اخلاقی نیازمند هستند.

یکی از برآیندهای منفی معنویت منهای اخلاق، سوء رفتار با خانواده است. کدام محبّ اهل­بیت(علیهم السلام) است که نداند شکایت همسر و فرزند و والدین از عدم حضور یا حضور خنثی و بعضاً منفی در خانواده، عامل رکود در آزمون عشق است؟

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «این­که مرد در کنار خانواده ­اش بنشیند (از سر عشق و تبادل مهر)، از اعتکاف در مسجد من بهتر و بافضیلت ­تر است.» به راستی اگر از اهل و عیال ما نظرخواهی کنند، چه نمره­ای در بها دادن به عواطف و نفقات غیرمالی به ما می­دهند؟ مبادا خدای نکرده، مداحی که بین جوانان محبوبیت دارد، سر از قهوه ­خانه و مجالس مختلط دربیاورد.

سایر زمینه­ هایی که محتاج بازنگری هستند، عبارت است از:

توهین و لعن علنی به مذاهب و افراد غیرشیعی؛ شهید مطهری (ره) می­فرماید: «ما به نام­های مختلف مذهبی و فرقه­ ای، دائماً به جان هم می­افتیم و فحش به یکدیگر می­دهیم.»

برهنه شدن (با خوف رؤیت نامحرم) و هَروله کردن در تاریکی؛

خطر انزوای جوانان از مسجد و تقابل آن با هیئت و خدائی نکرده سر از خانقاه درآوردن؛

اِضرار به نفس؛

رقابت­های منفی و غیرخدائی؛

گم ­شدن هدف در کم ­و ­کیف اطعام؛

ترجیح عزاداری و خدمات بر واجبات؛

درآمدزایی آنچنانی به نام اهل­بیت(ع)؛

ریشه گرفتن خرافات نظیر تابلوهای عریض و طویل؛

علم­های بی­خاصیت (تعبیر آیت ­الله جوادی آملی)؛

عکس­ها ازجمله چاپ عکس مداح و واعظ بر روی بنرها و پوسترها، از آن حواشی است که ما را از متن دور می­کند، استاد مطهری (ره) می­فرماید: «اسلام شعائر تصویری ندارد)؛

اطاله مجلس تا پاسی از شب و تأثیرات سوء آن برای جوانان و خانواده­ ها؛

ادبیات خاص داش مشتی‌گری و محاوره چاله میدانی( به خیال یک رنگ بودن و بی ریایی)؛

اسراف و تجمل و هدردادن اموال؛

اختلاط دسته­های عزاداری با نامحرمان؛

برنامه­ریزی ناصحیح؛

تبعیت از هوا و عدم اخلاص؛

و...

ختم کلام جمله ­ای از استاد مطهری (ره) باشد که الحق اندیشه­ او، در تنویر اذهان و بیداری نسل­ها، مؤثر بوده و خواهد بود:ما اکنون بیش از هر چیزی نیازمندیم به یک رستاخیز دینی و اسلامی، به یک احیاء تفکر دینی، به یک نهضت روشنگر اسلامی. اگر فعالیت­های مذهبی مسیحی­ها را در نظر بگیریم که از خطابه و مقاله، به عمل و احسان و تبلیغ رسیده، خواهیم دید که ما هنوز اندرخم یک کوچه­ ایم! نوعی خطای دیدِ ناقص در بینش ما وجود دارد.

یک دست به مُصحفیم و یک دست به جام                 گه نـزد حلالیـــم و گهی نـزد حــرام

حسین(ع)، شهید فراموشکاری مردم شد! روز عاشورا فرمود: اِرجعوا الی عُقولکم (به عقل و خردتان مراجعه کنید.)

عهد ما با لب شیــرین دهنان بسـت خدا                    ما همه بنــده و این قوم خداونــــدانند*