شکرخداکه بوی محرم گرفته ام
شکر خدا که بوی محرم گرفته ام

ماه عزا رسیده و دل ها پر از غم است مشکی به تن کنید که ماه محرّم است پیراهن سیاه عزاداری حسین احرام نوکری تمامیّ عالم است ماه محرّم آمده خیمه به پا کنید دل های ما حسینیّه ی بزم ماتم است هر کس برای بزم عزا کار می کند مُزدش بُوَد به دست کسی که قدش خم است
شعر شماره یک ماه عزا رسیده و دل ها پر از غم است مشکی به تن کنید که ماه محرّم است پیراهن سیاه عزاداری حسین احرام نوکری تمامیّ عالم است ماه محرّم آمده خیمه به پا کنید دل های ما حسینیّه ی بزم ماتم است هر کس برای بزم عزا کار می کند مُزدش بُوَد به دست کسی که قدش خم است شکر خدا که حضرت زهرا مرا خرید لطف و عطای او به گدایش دمادم است دریای چشممان چقدر موج می زند یعنی بساط گریه ی ما هم فراهم است شکر خدا که از غم ارباب بی کفن چشمم شبیه چشمه ی جوشان زمزم است آقا قسم به نام تو ما با شما خوشیم بی تو برای ما همه عالم جهنّم است گریه برای داغ تو رزق حلال ماست این اشک ها به زخم عمیق تو مرهم است بزم تو را به عالم و آدم نمی دهیم هیئت برای ما به خدا عرش اعظم است شش گوشه ی حریم تو بیت الحرام ماست یعنی به داغ اعظم تو سینه مَحرم است هر کس که دید گوشه ای از روضه های تو گر خون چکد ز چشم ترش باز هم کم است |
شعر شماره دو شکر خدا که بوی محرم گرفته ام در کوچه های سینه زنی دم گرفته ام شکر خدا عبادت من روضه های توست در دل دوباره هیئت ماتم گرفته ام گاهی کنار روضه ات از دست می روم با چشمهای پر شفق و غم گرفته ام این آبروی نوکری هیئت تو را از دستمال مشکی اشکم گرفته ام دیگر هراس روز قیامت نمی برم وقتی دخیلی از پر پرچم گرفته ام با تربت تو کام دلم را گشوده اند عمری اگر که بوی محرم گرفته ام گفتم میان روضه از اعجاز چشمهات دیدم رسیده ام به حوالی کربلات |
+ نوشته شده در چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 10:45 توسط فردین اسلامی
|